شعر منصور اشعار استاد منصور داودی راد
|
شب و تنهایی و ویرانی و درد شب و بوی نمه زندان یک مرد شب و دشتی تهی از یک ستاره شب و باران اندوه و غمه سرد و در خط عبور سرخ یاران نگاهی خسته و محتاج و شبگرد و موج خاطراتی مه گرفته که درد ماندنش را تازه میکرد و فریادی نهفته در نگاهش که جا ماندم شهادت آی برگرد بیا بال و پره قوم پرستو بیا این خسته را از خود مکن طرد موضوعات مرتبط: برچسبها: [ پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:شهادت, ] [ 21:38 ] [ حمید داودی راد ]
[
|
|
[ طراحي : ايران اسکين ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |